آوخ که اربعینی ز ماتم حسین گذشت
باز این چه آتشی است که از جور اشقیا
بر جان خلق فتاده ز غوغای کربلا
تنها نه من به سوز و گدازم در این عزا
سوزند مسلمین همه زین ظلم جان گزا
گوئی درخت و سنگ از این ماجرای شوم
در سوگواری اند ولی بی صدا
بین ابر ها کزین همه ظلم و ستمگری
ماتم گرفته و گریه کنند زین جفا
تنها نه خاکیان به فغانند و مضطرب
گوئی که کائنات شریک اند در این عزا
آوخ که اربعینی ز ماتم حسین گذشت
آوخ که دزد و دروغگوکنون هست بجا
جا دارد آنکه خون روداز دیدگان خلق
اندر عزای شه بی لشکر و سپا
ذکر مصیبت شهدا چند می کنی
گو اندکی ز صولت آن شاه اولیا
جانم فدای آنکه به صد گونه در نبرد
بنهاد پا براه حق و کرد جان فدا
ای مظهر شجاعت و مردانگی حسین
ای محکم از جهاد تو آئین مصطفا
ای آنکه در برابر جور ستمگران
تسلیم مفسدان نشدی بر تو مرحبا
مصداق لوح-معنی نون-مظهر علی
نور دو چشم فاطمه مشعل بقا
ای شاه ملک دین و ی دشمن ریا
با تیغ ذوالفقار بزن جمله اشقیا
بر بارگاه عدل تو (مردوخ)بساید سر نیاز
گوید که دزد و جاعل و قاتل شود فنا
سراینده ناصر یمین مردوخی کردستانی روزنامه نگار و سردبیر شبکه های خبری طوفان نیوز و یمین نیوز و هفته نامه مردوخ
۰۹۱۲۱۱۹۴۴۴۳
۲۲۵۴۱۹۷۹
درباره نویسنده
نوشتن دیدگاه