چون حسین نیست حسینی بر جاست/سروده زنده یاد استاد ناصر یمین مردوخی
- جمعه, 7, شهریور,1399
- اقتصاد خرد, اقتصاد شهری, اقتصاد کلان, اقتصادی, بورس, بین الملل, پژوهش, دستهبندی نشده, دولت, روابط عمومی, سایر حوزه ها, سیاست, سیاسی, صنعت و تجارت, علمی, عناوین خبری, قضایی, مجلس, هنر و معماری, یادداشت
- ثبت نظر
سراینده: زنده یاد استاد ناصر یمین مردوخی کردستانی شاعر و روزنامه نگار
«خلق بنگر که نشسته به عزاست»
این چه شوریست که در دهر بپاست
وین چه سوزیست که اندر دل ماست
ابرغم کرده سیه گیتی را
تیره و تار زمین است و سماست
جن و انس وملک وحور و پری
اشک ریزان ز غم آل عباست
هر طرف می نگری ولوله ای است
هر کجا پای نهی پر غوغاست
سیل اشک است ز چشمان جاری
سینه ها یک سره پرسوز و نواست
گفت و گوی دل و ایثار گری است
قصه ی شاهد عشاق خداست
صحبت از غیرت اولاد علی است
سخن از بیعت و میزان وفاست
چاک چاک است دل ریش زنان
آری آری همه جا کرب بلاست
ماه پیروزی خون بر شمشیر
ماه جوشیدن خون شهداست
انقلابی که حسین رهبر اوست
ریشه اش در دل این بانک رساست
بدر آئید ز بید ینی و ظلم
بسر آرید ستمها که خطاست
چون شما را نبود دین خدا
زین سبب غارت و دزدی ز شماست
این ریا کاری و این خوردن مال
برخلاف همه احکام خداست
هر طرف دزدی و تد لیس و ریاست
خلق بنگر که نشسته به عزاست
مرد حق تیغ به کف با تکبیر
آتشی ریخت که بر کفر سزاست
آتشی در دل عالم افروخت
جاودان سوزش آن در دلهاست
قرن ها می گذرد از آن روز
لیک هر روز همان عاشوراست
از دم تیغ دربار سعود
در منا بین که خون برپاست
گفت (مردوخ)چنین گفته ی حق
چون حسین نیست حسینی بر جاست
درباره نویسنده
نوشتن دیدگاه